خاورمیانه، جاده ابریشم فضایی چین و توزیع قدرت فضایی
وبسایت SpaceWatchME در تحلیلی کارشناسی از توزیع قدرت فضایی در آسیا، چنین نوشت:
پیشگامی و اقتدار آمریکا در عرصه فضا امروزه توسط چین و تا حدودی اروپا به چالش کشیده شده است و مسائل ژئوپولیتیک در فضا، تحت تاثیر چندقطبی شدن توزیع قدرت در جهان قرار گرفتهاند. بدین ترتیب برای کشورهای خاورمیانه که قصد دارند در آینده به قدرتهای فضایی تبدیل شوند، این توزیع قدرت میتواند موجب فراهم شدن طیف گستردهای از انتخابها شود؛ انتخابهایی به منظور توسعه یا خرید خدمات فضایی برای اهداف نظامی، سنجشی و ... .
پیشرفتهای اخیر چین در فناوریهای فضایی، شاید به نوعی برخی حقایق را زیر سایه خود قرار داده باشد. به هر حال اتحادیه اروپا با اجرای موفق برنامههای ناوبری گالیله و سنجش از دور کوپرنیکوس در حال خودکفا شدن در صنعت فضایی است، هند به به ناوبری ماهوارهای و فناوری ساخت موتورهای برودتی برای پرتابگرهای خود دست یافته است، ژاپن خدمات فضایی خود را نظامیسازی میکند و روسیه همچنان حرف اول را در پرتابهای سرنشیندار به مقصد ایستگاه فضایی بینالمللی میزند. بنابراین نباید فراموش کرد خاورمیانه گزینههای مختلفی برای انتقال یا خرید فناوری فضایی و همکاریهای این زمینه دارد.
کشور چین سوای از پیشرفتهایش در توسعه فناوری، اخیرا مسیر دیگری را نیز برای رشد به عنوان یک قدرت فضایی پیش گرفته و آن تاسیس یک کریدور اطلاعاتی فضایی به نام "جاده ابریشم فضایی" با کشورهایی است که در مسیرهای تجاری این کشور قرار دارند. در واقع مبحث قدرتهای فضایی، تحت تاثیر ظهور چین به عنوان یک قدرت بزرگ در ابعاد بینالمللی قرار گرفته است. به دنبال توسعه قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی این کشور و بازاریابی در کشورهای حاشیه اقیانوس هند و خلیج فارس، قاعدتا افزایش قدرت فضایی نیز جزئی از این روند میباشد.
با توجه به اینکه منطقه خاورمیانه همیشه درگیر جنگ است، شکی در این موضوع وجود ندارد که کشورهای این منطقه به خدمات فضاپایه (خصوصا سنجش از دور برای جاسوسی از همدیگر) نیازمند هستند. نزدیک سه دهه میشود که روسیه، آمریکا و رژیم صهیونیستی، با تامین جنگافزارها و فناوریهای جدید، آتش جنگ را در خاورمیانه شعلهور نگه داشتهاند. برای مثال بخش اعظمی از پیشرویهای عراق در جنگ ۸ ساله با ایران، به کمک ماهوارههای جاسوسی آمریکا صورت گرفت. کشورهای عربی نیز برای جنگ با یکدیگر، به سلاحهای جدید و فناوریهای فضاپایه مجهز شدهاند. به غیر از توان نظامی، کشورهای حاشیه خلیج فارس سعی دارند با کمک فناوری فضایی اقتصاد خود را نیز تقویت کرده و از منابع زمینی خود حداکثر بهره را ببرند. در حالی که کشورهای خاورمیانه در فناوریهای پیشرفتهای همچون نظارت و جاسوسی هواپایه، پهپادها، دفاع موشکی و پایگاههای هوایی سرمایهگذاری میکنند، نیاز آنها به یک قدرت فضایی برای فراهم آوردن شبکههای ارتباطی افزایش مییابد. این کشورها باید انتخاب کنند که در چه زمینهای قصد دارند تواناییهای فضایی خود را تقویت کنند، ماهوارههای مورد نیاز خود را بخرند یا بسازند و برای تامین این نیازها با چه کشوری همکاری کنند.
چین بدون شک میتواند یکی از تامینکنندگان اصلی خدمات فضایی و ایجادکننده ظرفیتهای فضایی در خاورمیانه باشد. کشورهای انگشتشماری در این منطقه هستند که ظرفیت فضایی قابل توجهی دارند. در حال حاضر عربستان و رژیم صهیونیستی قدرتمندترین کشورهای فضایی خاورمیانه هستند و قدرت فضایی آنها کاملا به آمریکا وابسته است. اگرچه تعداد ماهوارههای هرکدام از این دو کشور هم به زور از تعداد انگشتان دو دست تجاوز میکند. چین میتواند به کشورهای این منطقه کمک کند که کمبودهای فضایی خود را برطرف کنند و در قالب پروژه جاده ابریشم جدید، ظرفیتهایی جدید همچون پرتاب فضایی در برخی کشورهای خاورمیانه ایجاد کند. اگر این کشور دسترسی کشورهای دیگر را به زیرساختهای فضایی خود افزایش دهد، برخی از عوامل قدرت آمریکا همچون وابستگی کشورها به سامانه ناوبری GPS و برخی سامانههای مخابراتی آمریکایی را کاهش دهد. با افزایش وابستگی کشورهای حاشیه خلیج فارس به زیرساختهای فضایی چین، این کشور میتواند تاثیرگذاری بیشتری در معادلات سیاسی این منطقه داشته باشد؛ خصوصا هنگامی که خدمات مخابراتی، جنگافزارهای دقیق و ماهوارههای جاسوسی را در اختیار دولتهای خاورمیانه بگذارد.
البته قدرتهای فضایی دیگر هم در مورد بازار خاورمیانه نقش منفعلانه در پیش نگرفتهاند. پیشرفتهای فضایی چین از اواخر دهه ۸۰ میلادی سرعت گرفت و اکنون این کشور به فکر حضور در خاورمیانه افتاده، در حالی که همانطور که اشاره شد، آمریکا و روسیه از چندین سال قبل در معادلات سیاسی و توزیع قدرت در خاورمیانه نقش داشتهاند. اکنون به این لیست باید هند، ژاپن و سازمان فضایی اروپا را نیز اضافه کرد.
هند میتواند الگویی برای توسعه فضایی کشورهای خاورمیانه باشد. این کشور اکنون علاوه بر شریک بودن در سامانه ناوبری ماهوارهای گلوناس روسیه (GLONASS)، یک سامانه ناوبری ماهوارهای بومی با نام NAVIC دارد و دسترسی به GPS هم به صورت رایگان در تمام جهان وجود دارد. این بدان معناست که نیروهای نظامی هند میتوانند در هر جنگ احتمالی، از دادههای ناوبری دقیق استفاده کنند. احتمال بسیار اندکی وجود دارد که روسیه و آمریکا علیه هند متحد شوند اما در آن صورت هم هند میتواند قید سامانه ناوبری هر دو کشور را بزند و از سامانه ناوبری خودش استفاده کند. برای کشورهای خاورمیانه نیز سامانه ناوبری بایدو چین میتواند گزینه سوم، و سامانه ناوبری گالیله اروپا گزینه چهارم باشد. این کشورها میتوانند مانند هند وابستگیهای فضایی خود را بین قدرتهای فضایی توزیع کنند و به اصطلاح تخممرغهای خود را در چند سبد بگذارند تا اگر یکی از این قدرتها تصمیم به قطع همکاری گرفت، توان فضایی خود را به طور کامل از دست ندهند. اتفاقی نظیر خروج آمریکا از برجام، به سادگی میتواند در مورد توافقهای فضایی نیز رخ دهد.
مجموعه ظرفیتهای فضایی قدرتهای فضایی شامل پرتاب ماهواره، ناوبری و سنجش از دور ماهوارهای، مخابرات فضایی و ظرفیتهای صنعتی فضایی میتواند راهی را برای کشورهای خاورمیانه فراهم کند که توان راهبردی فضایی خود را گسترش دهند. درست است که تسلط امریکا بر فضا با رویکرد دولت جدید و برخی تعارضات بینالمللی مقداری کاهش یافته، اما چین هم برای تثبیت جای پای خود به عنوان یک قدرت فضایی، رقابت سختی را با اروپا و برخی کشورهای آسیایی در پیش دارد. در این میان کشورهای خاورمیانه میتوانند با جهتدهی سرمایهگذاریهای خود و نحوه انتخاب قدرتهای فضایی برای همکاری، در آینده توزیع قدرت فضایی نقش مهمی داشته باشند.